
یه روزی مرغ تو هم تخم طلا میذاره
تخم طلا رو میفروشی باهاش یه زندگی میخری
یه روزی مرغ توهم نوکشو رژ لب میزنه
ماتیکو میبری میبوسی باهاش یه زندگی میکنی
هنوزم آدمی هست رژلبش مشکی باشه
یه روز تو هم مثل مرغت تخم دو زرده میذاری
یه روزی همه ی مرغا دل و جگرو به سیخ میکشن
دل و جگرو لا نون میذاری، نارنج و ریحون میذاری
یه روزی مرغ وجودت پرهاشو قیچی میکنه
پرها رو میریزی تو بالش، آروم میگیری رو بالش
هنوزم روی زمین یه بهونه ای پیدا میشه
گریه هات همه واسه اون، خنده هات همه واسه اون...
نظرات شما عزیزان: